متن کامل خبر


 
نظریه نقش آمریکا در انقلاب اسلامی سند تاریخی ندارد

خلاصه خبر: عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه می گوید: کسانی که معتقدند انقلاب اسلامی به واسطه اراده آمریکا به وقوع پیوست، برای ادعای خود هیچ سند تاریخی ارائه نمی دهند و به نظر می رسد این نظریه از منظر علمی ضعیف ترین نظریه در تبیین چرایی وقوع انقلاب اسلامی است.

دکتر علی محمد حاضری در همایش تامل درباره انقلاب اسلامی که 6 اسفندماه در سالن مطهری دانشگاه برگزار شد، گفت: در مورد نقش آمریکا در انقلاب اسلامی ادعاهای متناقض زیادی مطرح شده است که برخی از این ادعاها هم مستند به هیچ سند و دلیل تاریخی نیست.
وی افزود: یک طرف طیف ادعاها، این است که انقلاب اسلامی محصول توطئه آمریکایی ها بود و چون ادامه ماندن شاه در حکومت برای آمریکایی های سودی نداشت؛ بنابر این شاه را از سلطنت برکنار کردند.
وی افزود: خود شخص شاه در کتاب پاسخ به تاریخ به این نظریه معتقد است و در این کتاب می گوید که چون من اقداماتی انجام دادم که خوشایند آمریکایی ها نبود و آمریکایی ها مشاهده کردند که ایران در حال توسعه است؛ بنابراین حکومت من را سرنگون کردند. در سال های اخیر سلطنت طلب ها خیلی تلاش کرده اند که به این نظریه دامن بزنند.
عضو هیات علمی گروه دانشگاه اظهار کرد: طیف دیگری که به این نظریه معتقدند، بخشی از چپ های افراطی و مائویست ها هستند که آنها هم، مطرح می کنند که وقتی آمریکا احساس کرد انقلاب جدی ضد امپریالیستی در ایران در راه است، برای جلوگیری از وقوع چنین انقلاب رادیکال و حقیقی ضد امپریالیستی به نوعی سقط انقلاب را انجام داد و برای مهار انقلاب حقیقی، انقلاب اسلامی را عَلم کرد.
حاضری خاطر نشان کرد شاه و برخی طیف های چپ های رادیکال که به نظریه دخالت آمریکا در انقلاب اسلامی معتقدند، برای ادعای خود هیچ سند تاریخی ارائه نمی دهند و به نظر می رسد این نظریه از منظر علمی ضعیف ترین نظریه در تبیین چرایی وقوع انقلاب اسلامی است.
وی با بیان اینکه روبه روی طیف اشاره شده، طیفی است که معتقدند آمریکایی ها از ابتدای حوادث انقلاب، تمام عیار مخالف انقلاب بودند و تمام توان خود را به کار گرفتند که انقلاب پیروز نشود؛ بنابراین آمریکا هیچ نقش مثبتی در وقوع و فرایند انقلاب اسلامی بر عهده نداشته است.
عضو هیات علمی گروه دانشگاه سپس به تشریح دو نظریه که در میانه طیف ادعاهای مختلف در مورد نقش آمریکا در انقلاب اسلامی قرار دارند، پرداخت و گفت: یکی از مدعاها که در میانه طیف قرار دارد معتقد است آمریکا اثر ناخواسته مثبت در فرایند انقلاب اسلامی گذاشت. با روی کارآمدن کارتر در آمریکا و فشاری که به دولت ایران برای دادن فضای باز سیاسی آورد باعث شد فضای باز سیاسی داده شده در سال 1356 به عنوان یک جرقه در فرایند پیروزی انقلاب اسلامی ایفای نقش کند؛ اما وقتی آمریکایی ها دیدند که این اقدام به ضرر رژیم شاه تمام شده است، از نظر خود مبنی بر لزوم ایجاد فضای باز سیاسی در ایران برگشتند و به حمایت از رژیم شاه پرداختند.
حاضری ادامه داد: نظریه میانه دیگر به این گزاره معتقد است که آمریکایی ها با فشار به شاه برای ایجاد فضای باز سیاسی که اشتباه آمریکایی ها بود و موج انقلاب آغاز شد نقش اولیه را داشتند، اما بعد از آن با تمام توان تلاش کردند جلوی انقلاب را بگیرند، اما تمام کارهایی را که می توانستند انجام بدهند انجام ندادند؛ در واقع معتقد هستند که آمریکا آخرین برگ برنده خود یعنی حضور و دخالت نظامی برای مقابله با انقلاب ایران را انجام نداد.
وی افزود: روی کار آمدن کارتر که با شعار حقوق بشر پیروز شده بود، برای شاه مسئله آفرین بود؛ چرا که شاه تلاش کرده بود رقیب کارتر یعنی فورد انتخاب شود، اما کارتر پیروز شد. اصرار کارتر بر مواضع حقوق بشری و تردید در فروش تسلیحات نظامی به ایران با این تصور که این فشارها ثبات رژیم ایران را به خطر نخواهد انداخت، باعث شکاف بین دولت کارتر و شاه شد.
استاد جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس بیان کرد: با اعمال این سیاست ها از سوی کارتر، شاه در سال 56 به آمریکا سفر می کند و در پاسخ به این سفر، کارتر به تهران می آید و از این مقطع روابط ایران و آمریکا دوباره مستحکم می شود و دولت آمریکا حمایت های سیاسی و امنیتی خود را از رژیم شاه قوت می بخشد.
وی با بیان اینکه استحکام مجدد روابط ایران و آمریکا این تصور را در مراجع امنیتی آمریکا به وجود آورده بود که هیچ خطری رژیم شاه را تهدید نمی کند، گفت: تا اوایل پاییز سال 1357 نهادهای امنیتی فکر می کردند رژیم شاه ثبات دارد، اما از این مقطع به بعد فهمیدند که شاه دیگر قادر به اعمال حاکمیت نیست. بنابراین ایده دولت آشتی ملی شریف امامی مطرح شد و این دولت سعی کرد در ادامه سیاست های حقوق بشری کارتر عمل کند که به نتیجه ای نرسید.
پژوهشگر تاریخ معاصر ایران اظهار کرد: بعد از شکست دولت آشتی ملی شریف امامی، شاه در 17 شهریور مشت آهنین خود را نشان داد و به سرکوب مردم پرداخت که این سرکوب ها مورد حمایت کارتر قرار گرفت و شعارهای حقوق بشری کاملا کنار گذاشته شد.
حاضری با ذکر این نکته که بعد از 17 شهریور رژیم به سمت حکومت نظامی رفت، اما راهپیمایی های تاسوعا و عاشورای 1357 نشان داد که حکومت نظامی کارآیی ندارد، گفت: در کنفرانس گوادلوپ کشورهای هم پیمان شاه به این نکته رسیدند که دیگر حفظ شاه امکان پذیر نیست. بنابراین به سمت ایده تشکیل دولت ائتلافی با مخالفان رفتند تا بلکه بتوانند ملی گراها و مخالفان معتدل را جذب کنند و حکومت شاه را بدون شاه استمرار ببخشند.
وی در مورد ماموریت ژنرال هایزر در ایران بیان کرد: ژنرال هایزر مامور شد به ایران بیاید تا بتواند فرایند انتقال وفاداری ارتش از شاه به بختیار را مدیریت کند. یکی دیگر از ماموریت های هایزر حفاظت از تجهیزات حساس آمریکایی در ایران بود که برای جاسوسی از شوروی مستقر کرده بودند. ماموریت سوم هایزر این بود که مانع کودتای طیف های رادیکال ارتش علیه او شود و در صورت به بن بست رسیدن همه گزینه ها به نفع بختیار کودتای نظامی را سامان بدهد.
عضو هیات علمی گروه دانشگاه در مورد اینکه چرا آمریکا در انقلاب اسلامی به سرکوب مستقیم روی نیاورد، هم اظهار کرد: نگرانی از عدم موفقیت به دلیل تجریه شکست ویتنام، نگرانی از تحریک شوروی و دادن بهانه ورود تهاجمی شوروی به ایران، نگرانی از رادیکال شدن انقلاب توسط جریان های چپ و مخالفت افکار عمومی آمریکا با ورود به جنگ جدید از جمله عواملی بود که باعث شد آمریکا در انقلاب ایران به سرکوپ مستقیم روی نیاورد.


8 اسفند 1397 / تعداد نمایش : 1259